چقدر زیبا شدی از وقتی شالت رو عوض کردی

ترانم روی لبهات_ صدامو با خودت داری

همین خوبه که میدونم واسه من وقت میذاری


با موسیقی من گرمی با موسیقی من سردی

چقدر زیبا شدی از وقتی شالت رو عوض کردی


نگاهت میکنم هر بار برام نایابتر میشی

نگاهت رو که میدزدی ازم جذابتر میشی


چقدر خوب_ که مغروری چقدر خوب که آرومی

کنار این همه جذابیت اینقدر خانومی


چقدر خوبه_ که میدونم تو هم دلتنگ من میشی

تو داری خالق زیباترین آهنگ من میشی




عنوانم کجا بود؟!!!!

   اینا همش توصیف حالمه! دااغوووون،خراااب.می دونی چه حسیه؟حسی که از رو بیکاری بهت دست میده.عوارض بیکاریه.هزار جور فکر و خیال میاد به ذهنت.

من آدمی بودم که یه زمانی همش نیمه ی خالیه لیوان رو نگاه می کردم.اما یه روز تصمیم گرفتم که عینک بدبینی رو کنار بزارمو خوشبین باشم.اما خیلی سخته خیلی.مثل این میمونه که بخوای یه آدم معتاد رو ترک بدی.

البته روزای اول ترکم خیلی راحت به همه ی قضایا مثبت نگاه می کردم اما چند روز که گذشت هی سخت و سخت تر شد.

دلم یه دارویی می خواد که توو دوران ترکم بهم بدن تا یکم آرومم کنه .مثلا یه آهنگی که بترکونه.مثل آهنگی که قراره شادمهر بده بیرون.اسمش "انتخاب".تیزرشو دیدم موو به تنم سیخ شد،وای به حال اینکه کل آهنگشو بشنوم.


چکاوک

چرا عنوان این پست رو چکاوک انتخاب کردم؟چون این اسم یه آهنگیه به نام چکاوک.اسم خوانندشو نمی گم تا خودتون برین دنبالش!!خیلی شاعر این شعر با احساس میگه،یعنی کاملا می تونین حس شاعر رو توو این شعر حس کنین.مثلا یه قسمتش هست که می گه : اگرچه من به چشم تو،کمم،قدیمی ام،گمم/آتشفشان عشقمو دریای پر نوازشم.یا در یک جای دیگه که میگه : نوازشم کن و ببین،عشق می ریزه از صدام/صدام کنو ببین که باز،غنچه میدن ترانه هام.

واقعا تا حالا به قول شاعر عشقمونو نوازش کردیم تا ببینیم آتشفشان عشق هست یا نه؟منظورم اینه که تا حالا شده یه ذره فقط یه ذره بهش عشق بورزیم تا ببینیم اون 100برابرشو بهمون پس میده یا نه؟یا فقط بهش غر زدیم؟که تو چرا اینجوری هستی،یا فلانی رو ببین چقدر هوای زنشو داره و ....

حالا نمی خواد هر روز دم گوشش بخونی که دوست دارم عزیزم عاشقتم و از این جور حرفا.کافیه از سر کار که میای یه شاخه گل سر راهت واسش بخری،اصلا هم نیازی نیست بگی دوسش داری،خودش تا ته خط رو می خونه.این واسه مردا بود،اما واسه خانوما : بابا اینقدر رو مخ شوهراتون مخصوصا وقتی از سر کار میان راه نرین،به اندازه ی کافی اعصابشون سر کار خورد شده دیگه شما تشدیدش نکنین خواهشا.شما هم اصلا نیازی نیست بگی دوسش داری با یه لیوان چای یا قهوه که از همسرتون پذیرایی کنین و همیشه کنارش باشین خودش تا ته خط رو می خونه.

البته اینم بگم که من اصلا تخصصی در این زمینه ها ندارم. اینایی که گفتم همه تجربیات دیگران بود.تا بعد.....

Welcome Back

سلام ، بعد از مدت ها برگشتم.با کوله باری از خاطره و اتفاقاتی که تووی این چند روز گذشت.اگه بخوام واستون تعریف کنم تا صبح طول میکشه.فقط می خوام یه چیزی رو بگم که اگه آدم به یه نفر وابسته بشه،چه از لحاظ عاطفی و چه از روی عادت به هیچ عنوان نمیتونه ازش دل بکنه.مخصوصا اکه وابستگیت عاطفی باشه.هرچقدر هم با طرف مشکل داشته باشی اما اگه یک روز توو زندگیت نباشه روزت روز نیست.انگار یه چیزی کم داری،آدم احساس کمبود میکنه.نه؟البته توو این دوره زمونه ای که من میبینم خیلی کم پیدا میشه کسی به کسی وابسته بشه.به نظر من اگه کسی بخواد معنی عشق رو بدونه باید برگرده به زمان خسرو و شیرین و لیلی و مجنون.اگه تاریخ اون زمان رو بخونیم تازه می فهمیم عشق یعنی چی.که شرط میبندم عمرا اگه عاشق بشین!!!!

نمی خوام حوصلتونو سر ببرم فقط می خواستم بگم وابستگیه عاطفی خیلی سخته،البته توو این دوره زمونه.آخرشو می خوام با یک شعر مهشر از روزبه بمانی تموم کنم :

مرز تو و چشمام روزی که پیداشه
این مرز میتونه مرز جهان باشه
هر روز احساسم پیش تو رو میشه
تا اسمتو میگم دنیا شروع میشه
وقت پرستیدن کی لایقت بوده
انقدر روءیایی کی عاشقت بوده
دنیا خرابت شد اینو به کی میگی
من عاشقت بودم دنیارو چی میگی